صدوق، امینی، ابنابیالحدید، میرحامدحسین، طبری و بسیاری دیگر، نامهایی آشنا در مباحث صدراسلام و اختلافات جانشینی پیامبر هستند که نقش تحلیلگر و بازگوکننده را ایفا کردهاند؛ اما فطرسمدیا جانشینی پیامبر را از زاویهای جدید و بهجای پرسه در کوچهپسکوچههای اصیل شرق، در خیابانهای پیشرفتۀ غرب جستوجو میکند. اینجا بروکسل، موزۀ خانۀ ویکتور هوگو در زمان تبعید است؛ جایی که کتب و دستنوشتههای وی نگهداری میشود. ویکتور هوگو شاعر و نویسندۀ فرانسوی، یکی از مشهورترین ادبای جهان و آثار برجستۀ او بینوایان، گوژپشت نتردام و مردی که میخندد است. هوگو در جوانی، مسیحی کاتولیک بود و به مقامات و مسئولان کلیسا احترام میگذاشت اما واقعیت این است که او تاریخ و فرهنگ اسلام را بهخوبی میشناخته است. برخلاف شهرت جهانی هوگو در داستاننویسی، در فرانسه بیشتر وی را با اشعارش میشناسند. کتاب «افسانهٔ قرون» مجموعهای از اشعار اوست که تصویری ممتاز از تاریخ بشریت پنداشته میشود. این کتاب بین سالهای ۱۸۵۵ و ۱۸۷۶، هنگامی که هوگو در تبعید بود و روی پروژههای متعدد دیگر کار میکرد، نوشته شدهاست. ما در بررسی این کتاب به نکتهای ناباورانه برخوردیم: بخش سوم این کتاب شعری است با عنوان «سال نهم هجرت» (L’An neuf de l’Hégire) که به روزهای پایانی عمر پیامبر اسلام پرداخته است. ریزهکاریهای هوگو در سرایش این شعر حاکی از آن است که او مطالعۀ دقیقی در باب زندگی پیامبر اسلام و جانشینی او داشته است؛ مثلاً در ابتدای این قصیدۀ بلند، هوگوی سالخورده میسراید: «هنوز در محاسن سیاهش بیست تار موی سفید نبود»؛ یعنی بهدرستی به روایاتی اشاره میکند که گفتهاند پیامبر پیش از وفات، چهارده تار موی سپید در محاسن خود داشتند. ویکتور هوگو ادامه میدهد: «آنگاه، پرچم اسلام را به پرچمدارش، علی، سپرد و گفت: این آخرین سپیدهدم زندگی من است. خدایی جز خدای یگانه نیست؛ در راهش تلاش کن!» هوگو با تأکید بر تکیهگاه بودن علی برای محمد، در بخشی دیگر از شعرش گفته است: «…آنروز مثل همیشه در ساعت نماز، به مسجد آمد. به علی تکیه کرده بود و مؤمنان به دنبالش میآمدند، پیشاپیش ایشان، همهجا پرچم مقدس در اهتزاز بود…» نکتۀ قابلتوجه این قصیده تأکید چندباره دربارۀ امیرالمومنین است. حال سؤال اینجاست که چرا خلافت پیامبر به قلم ویکتور هوگو هیچوقت بازگو نشده است!؟ تصور تیم پژوهش فطرسمدیا که از چهار سال پیش بهدنبال این پرونده بوده این است که هوگو تحت تاثیر این بخش از اشعار خودش بوده و گواه هم این است که او در بخش دیگری از این شعر، از زبان پیامبر اسلام، میگوید: «تنها خداست که بزرگ و جاودان است» و در جایی دیگر، با استفاده از همین گفتۀ حضرت محمد مینویسد: «مسیحیت بالاخره روزی از بین خواهد رفت اما مردم همچنان به خدا، روح و تعهد معتقد خواهند ماند». در سال ۱۸۷۲ وقتی متصدی آمارگیری از هوگو پرسید که آیا هنوز کاتولیک است، او پاسخ میدهد: «خیر، من آزاداندیش هستم».