در قرن هجدهم، یوزف فون هامر پورگِشتال، دانشمند اتریشی، با ترجمۀ آثار ادبی شرق مانند دیوان حافظ، اروپا را مسحور ادبیات ایران نمود. اما در دالان تاریخ، روزنهای پر نور از عدالت و حکمتی که در قرون وسطی تشنۀ آن بودند، در دنیای آدمیانِ شرقی پیدا کرد: داستانهایی شگفتانگیز از یک اسطورۀ قدیس.
مطالعۀ عدالت افسانهوار او، هامر را متعجب کرده و مینویسد:
“روش حکومتداریِ امروز اروپا هزار سال قبل توسط علی اجرا میشد.”
محتوایی که دیگر اندیشمندانِ عصر روشناندیشی، نظیر گوته، هوگو، اوکلی و رایسکه نیز به دنبالش بودند.
اما هامر چگونه توانست تاریخ را با نسخههایی خطی رمزگشایی کند؟ و بینشهایی را از زندگی آن عالیجناب کشف کند که هنوز هم برای دنیای مدرن پر معنا است؟