
حکایت اسماعیل هرقلی
آدمی گاهی فراموش میکنه که کارهای عالم چطور انجام میشه… گاهی درد و رنج رو مدتها با خود حمل میکنه، چون برای درمانش، درِ اشتباهی

آدمی گاهی فراموش میکنه که کارهای عالم چطور انجام میشه… گاهی درد و رنج رو مدتها با خود حمل میکنه، چون برای درمانش، درِ اشتباهی

حضرت به حاج محمد علی فشندی و فرمودند: شیعیانما، به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند!

گاهی هزار دوره دعا بیاجابت است… گاهی بساط عیش خودش جور میشود… بسیار بودهاند عشاقی که به هزار عجز و لابه و چله و دعا،

“از همه شهر، او را برگزیدم…” این جمله، چیزیست که عشاق جهان، حاضرند برای شنیدنش از لسان یار، جان بفشانند. آن پیرمردِ قفلساز، کسی بود

“انگار درهای آسمان باز شده بود و جادهای برای او کشیده بودند تا ملکوت!” بسیار بودهاند محبان و شیعیانی که در این ایام طولانی غیبت،

السلام علیک یا ربیع الانام شنیدید که گاهی اوقات به بعضی از آدما تفضلی میشه و راه صد ساله رو در یک شب طی میکنند؟

ویدیویی دیگر از برنامه کنار بی کران

بسم الله الرحمان الرحیم صلی الله علیک یا صاحب الزمان أدرکنی تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که توسنی چو فلک رام تازیانه